میدانم تو می آیی تو ای آقا
و می دانم تو می آیی ، تو ای آقا
شما عبارت “و می دانم تو می آیی ، تو …” را انتخاب کرده اید ، جستجو در فرهنگ لغت برای یک کلمه انجام می شود و لطفا یک کلمه را فقط انتخاب نمائید.
هوا باران و بارانیست و پر از رنگ و رنگین ها
و خورشیدی که می تابد به روی ما
کنارم چشمه ای زیبا که هر دم دم به دم آب روانی بر سرای ما
درختان سترون را که می گیرم ز شاخ و سار آنها جان تازه ، روح تازه
و بیدانی که در راهت به مجنونی گرفتن شرحه ی خود را
و از عمق خجالت شاخه هاشان را به روی این تن بیمار خود کردند
مسیر تو پر از سرو است ، پر از سرو تبر دیده
که در عمق وجود خود پر از زخم اند
ولی در حسرت ماه نگاه تو ،سکوتی کرده اند بالاتر از فریاد
و می دانم تو می آیی
و می گیری دو دست عاشق ما را
و می خوانی نماز واجب عید شکوفایی دلها را
امید من در این دنیا تویی آقا
که برگردی و در دردم مرا همدم شوی هر دم
و از عمق نگاه تو بگیرم من طبابت را
و می دانم تو می آیی ، تو ای آقا